تهیه کننده: سید مهدی رضوی
روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم . شغلم را ، دوستانم را ، مذهبم را و خلاصه تمام وابستگی های زندگی ام را!
به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خداوند صحبت کنم و اگر نتوانستم دلیلی برای ادامه ی زندگیم بیابم به آن نیز خاتمه دهم!
به خدا گفتم : آیا می توانی دلیلی برای ادامه این زندگی برایم بیاوری ؟ و جواب او مرا شگفت زده کرد .
او گفت : آیا سرخس و بامبو را می بینی ؟
ادامه مطلب خدا و گنجشک...
ما را در سایت خدا و گنجشک دنبال می کنید
برچسب : سرخس و بامبو,داستان سرخس و بامبو,داستان درخت سرخس و بامبو, نویسنده : 7amin91d بازدید : 233 تاريخ : شنبه 10 مهر 1395 ساعت: 9:12